جدول جو
جدول جو

معنی پل چوم - جستجوی لغت در جدول جو

پل چوم
(پُ لِ)
نام پلی در اصفهان و آن یک فرسخ دورتر از پل شهرستان است و چوم نام قریۀ مجاورآن است. (کتاب اصفهان تألیف حسین نورصادقی ص 39)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پلخوم
تصویر پلخوم
گیاهی که بیشتر در نواحی شمالی ایران می روید، بلندیش تا یک متر می رسد، برگ هایش بزرگ و مرکب از ۷ تا ۱۱ برگچه، گل هایش سفید یا گلی رنگ، میوه اش سیاه رنگ، میوه و پوست و ریشۀ آن خاصیت مسهل دارد، از میوۀ آن مادۀ ملونی به رنگ بنفش استخراج می شود، پلم، پلاخون، شون، خمان صغیر، بلسان صغیر
فرهنگ فارسی عمید
(پُ لِ اَوْ وَ)
امپراطور روسیه پسر کاترین دوم متولد در پطرسبورگ بسال 1754 میلادی وی از 1796 تا 1801 میلادی سلطنت کرد و بر اثر توطئۀ درباری کشته شد
پاپ از سال 757 تا 767 م
لغت نامه دهخدا
(پِ)
مجموعۀ ارتفاعات کوهی از آلپهای بالا (دفینه) درفرانسه و نیز نام قلۀ آن کوه به ارتفاع 3954 گز
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ سِوْ وُ)
اسکندر فارنز، پاپ از 1534 تا 1549م. مؤسّس سنوذس (کنسیل) ترانت
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ چَ / چِ)
سفیدی کوچک که بر سیاهی پیدا آید. (غیاث). داغی که در سیاهی چشم گل کند. (آنندراج). گل دیده. (مجموعه مترادفات ص 301)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان مشهد گنج افروز بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 14500گزی جنوب بابل. هوای آن معتدل و دارای 280 تن سکنه است. آب آن از رود خانه کلارود و محصول آن برنج، پنبه، نیشکر، غلات، صیفی و کنف است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ)
پی جوب. قسمی سپیدار. رجوع به پی جوب و رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 188 شود
لغت نامه دهخدا
(یِ دُوْ وُ)
انئاس سیلویوس پیکولومی نی، پاپ مسیحی از 1458 تا 1464 میلادی وی علیه دولت عثمانی تجهیز جنگ صلیبی کرد. عهدنامه هائی با برخی از دول منعقد ساخت و دوک دوبورگنی پادشاه فرانسه را برانگیخت تا خود بمیدان نبرد شتابد. او پیش از رسیدن بمقام کاردینالی دبیر امپراطور فردریک سوم بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(یِ سِوْ وُ)
پاپ مسیحی در 1503 میلادی میلادی. مولد زین. وی 27 روز در مقام پاپی بیش نبوده است
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ چِ کُ نَ)
نام پلی است در شیراز گویند... تاجری مال خود را صرف می و معشوق کرد و بر سر آن پل نشسته چکنم چکنم میگفت از آن باز به پل چکنم شهرت گرفته است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(پُ)
رودخانه ای است که به بحر خزر میریزد و محل صید ماهی است. (از جغرافیای اقتصادی ایران تألیف کیهان ص 32)
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ)
شادروان. پلی که طاق آن صورت نیم دایره دارد
لغت نامه دهخدا
(پِ لْ، لُ وِ)
پل وه (نیکلادو). کاردینال فرانسه. یکی از رؤساء ’لیگ’. (1518- 1594م.)
لغت نامه دهخدا
(پَ لَ / لِ)
بازی الک دولک. رجوع به الک دولک شود
لغت نامه دهخدا
(پُ لِ دُوْ وُ)
پاپ از1464 تا 1471م
لغت نامه دهخدا
تصویری از طل چشم
تصویر طل چشم
مردمک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی چوب
تصویر پی چوب
قسمی سپیدار پی جوب
فرهنگ لغت هوشیار
((پِ لِ نُ))
مجمعی با شرکت کلیه اعضای رهبری یا هیئت مدیره یک حزب یا سازمان سیاسی
فرهنگ فارسی معین
خیره چشم بی حیا
فرهنگ گویش مازندرانی
داهله کا، دو چوب شاخک دار که پا بر آن نهاده و راه روند، وسیله ای در.، چوبی که برای استحکام بیل به محل اتصال دسته ی آن فرو می کنند
فرهنگ گویش مازندرانی
از اجزای خیش، چوبی که به گردن حیوان اندازند و دسته ی چوبی
فرهنگ گویش مازندرانی
پلکان، پله
فرهنگ گویش مازندرانی
سقف و دیوار گل اندود سقفی که گل اندود شده و با ماله صاف گردد
فرهنگ گویش مازندرانی
به صورت جمع شه روی پا نشستن، چمباتمه
فرهنگ گویش مازندرانی
چانه کج، صورت ناهنجار و ترسناک
فرهنگ گویش مازندرانی
دسر غذا و تنقلی که پس از شام صرف شود
فرهنگ گویش مازندرانی
موجی که به ساحل می رسد
فرهنگ گویش مازندرانی
لال گنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
جوش جوشش
فرهنگ گویش مازندرانی
نام پلی است، در مسیر راه نیاک از دهستان بالا لاریجان آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی که پل های چوبی از آن ساخته شود، معمولا یک یا دو تنه
فرهنگ گویش مازندرانی
پلکان
فرهنگ گویش مازندرانی
تیر وسط اتاق که زیر پلور گذاشته شود، ستون بنا
فرهنگ گویش مازندرانی
مزرعه ای در شمال بالا جاده ی کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی